سه دقیقه در قیامت

سال چاپ:۱۳۹۸
کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
نشر:شهید ابراهیم هادی

برشی از کتاب:

به اطراف نگاه کردم.سمت چپ من در دور دست ها،چیزی شبیه سراب دیده میشد.اما آنچه من میدیدم سراب نبود!شعله های آتش بود!...به سمت راست خیره شدم.در دور دست ها یک باغ بزرگ و زیبا،یا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود.نسیم خنکی از آن سو احساس کردم...